عبدالرضافارسی

یادداشت های عبدالرضا فارسی

عبدالرضافارسی

یادداشت های عبدالرضا فارسی

مادر نسبتاً خوب روابط موضوعی و روان‌شناسی خود

مادر نسبتاً خوب

 وینی کات اصطلاح جالب توجه مادر نسبتاً خوب  را برای توصیف یکی از کارکردهای اصلی والدین ابداع کرد. والدین بویژه مادر، زمانی نسبتاً خوب انگاشته می شوند که نیاز های کودک را به میزانی کافی برای داشتن شروعی خوب در زندگی، تامین کنند. وینی کات به شکلی بسیار جامع تر از فروید، بر ضرورت سازگاری محیط و والدین با نوزاد و نیازهای او تأکید داشت. فروید نقش والدین را نادیده نگرفت، اما بیشتر به تأکید بر دنیای درونی و نیازهای غریزی نوزاد گرایش داشت.

 

مادر نسبتاً خوب آنچه را کودک در روابطش با مادر در یک دوره از رشد خود نیاز دارد، به قدر کافی فراهم می آورد. او متناسب با نیازهای متغیر کودکش، خود را دگرگون و سازگار می کند، تا آنکه به تدریج کاهشی در میزان وابستگی کودک در حال رشد بوجود می آید. وینی کات برای تأکید بر دگرگونی هایی که از مادر انتظار می‌رود، اصطلاح دلمشغولی مادرانه نخستین  (1965ج/1963، ص. 85) را بر اشتغال خاطر پیشاپیش مادر به نیازهای کودک خود که در آغاز همچون بخشی از خود مادر است، اطلاق می کند.

نمو کودک اغلب با حصول مجدد استقلال مادر متناظر است (1965ج/1963، ص. 87). به تدریج و با پیشرفت رشد و نمو نوزاد، تغییراتی بین فردی رخ می دهد، بدین شکل که هرقدر کودک مستقل تر می شود، توقعاتش از مادر کاهش می یابد.مادر نسبتاً خوب، در سازگاری ثمر بخش با نوزاد خود، احساس قدرت مطلق نوزاد را تشخیص داده و تقویت می کند. چنین مادری با موفقیت و مکرراً اطوار های خودانگیخته نوزاد را مورد توجه قرار می دهد و توهمات حسی نوزاد را به واقعیت بدل می کند (1965ای/1960، ص. 145). این کار احساس قدرت مطلق را در نوزاد تقویت کرده و نوزاد کم کم وجود واقعیتی بیرونی را باور می کند که گویی جادویی و تحت کنترل اوست (به علت سازگاری موفق مادر با اطوار و نیازهای نوزاد).

کم کم در نوزاد این ظرفیت شکل می گیرد که آنچه بواقع وجود دارد را ظاهراً از پیش خود خلق کند و مادر نسبتاً خوب نیز بایستی امکان چنین تجربه ای را که برای حس قدرت نارسیستیک نوزاد لازم است، فراهم سازد. در این صورت نوزاد کاملاً از توهم خلاقیت و اختیار نامحدود برخوردار می شود. در اینجا نه تنها تجربه جسمانی ارضای غرایز، بلکه نوعی وحدت هیجانی و منشاء باور به واقعیت به عنوان آنچه می تواند موضوع توهم قرار گیرد، شکل می گیرد. در این زمان است که می توان گام های نهایی را برداشت و اندک اندک احساس قدرت مطلق را کمرنگ ساخته و آنجا که نوبت شناخت عناصر توهمی و برقراری تماس با واقعیت پیش می آید، به توهم زدایی نوزاد پرداخت (وینی کات، 1958ف/1948، ص. 163).

منبع:روابط موضوعی و روان‌شناسی خود

نوشته:مایکل سنت کلر

ترجمه:علیرضا طهماسب، حامد علی آقایی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد